سرگرمی

5 مورد از انیمیشن های برگزیده در سال های مختلف

1. همسایه من توتورو (1988)

غیرممکن است که مجذوب خوبی محض نشات گرفته از قصیده هایائو میازاکی به دوران کودکی نشوید. توتورو همسایه من پر از تخیل است، در حالی که بسیار آرام تر از بسیاری از فیلم های کودکانه است – گردشی آرام به حومه ژاپن، مملو از ارواح جنگلی، دوستی، و موجودات پشمالو. خواهران ساتسوکی (نوریکو هیداکا) و می (چیکا ساکاموتو) در حالی که مادرشان از یک بیماری در بیمارستان بهبود می‌یابد، تعطیلات تابستانی خود را در یک خانه روستایی سپری می‌کنند و به زودی در جنگل‌های مجاور یک خز عظیم و خاکستری پیدا می‌کنند. اگر این ساده به نظر می رسد، خب، همینطور است – اما همین سادگی است که فیلم را بسیار لذت بخش می کند، همراه با این واقعیت که در کل زمان نمایش هیچ شخصیت منفی یا آنتاگونیستی وجود ندارد. از خود توتورو گرفته تا Soot Sprites (که در Spirited Away بازگشته اند) و کتبوس، پر از طرح های تخیلی نمادین، تصاویری آرام، و با مضمونی است که هرگز از ذهن شما خارج نمی شود. این انمیه یکی از بهترین انمیه های میازاکی است همچنین شما می توانید بهترین فیلم های ژاپنی را تماشا کنید و از آن ها لذت ببرید.

2. Wall-E (2008)

عمل افتتاحیه Wall-E چیزی جز شگفت‌انگیز نیست: یک چرخش بدون دیالوگ در اطراف بقایای سوخته تمدن بشری، در حالی که پاک‌کننده ربات عنوان‌دار، زباله‌های زمینی را در مکعب‌های تمیز خرد می‌کند در حالی که به دنبال هر نوع همراهی است. در عین حال سرد و جذاب است – Wall-E چشم چرخان شایان ستایش در مقابل آشفتگی وحشتناکی که ما پشت سر گذاشته‌ایم تضاد دارد. گستره آن خیره کننده است – و بعد از آن، ایو، همکار روبانش، کل فیلم را برمی گرداند، زیرا Wall-E ضربه خورده و یک رام کام علمی تخیلی در نهایت جای خود را به یک فیلم تعقیب و گریز بین کهکشانی می دهد. از رقص فضایی به کمک کپسول آتش نشانی، رقص Wall-E در کنار Hello Dolly، تا ماموریت محافظت از آخرین قطعه حیات گیاهی، Wall-E اغلب نفس گیر است. با هشدارهای اکولوژیکی وحشتناکش، این فیلمی است که مطمئناً برای دهه‌های آینده طنین‌اندازی عمیقی خواهد داشت – در عین حال که یک اثر علمی تخیلی استادانه است، با احساساتی هیجان‌انگیز.

https://jw-webmagazine.com/best-anime/

3. پرنسس مونونوکه (1997)

پرنسس مونونوکه با اندام‌های کنده فراوان، گرازهای غول‌گر غول‌پیکر، و نفرینی که در گوشت تغییر می‌کند، تیره‌تر از کرایه معمولی شما در گیبلی است. اگرچه این یک حماسه خیره کننده و فراگیر است – یک حماسه فانتزی منحصربه فرد ژاپنی که از نظر دامنه اسطوره ای و گستردگی روایی خود با ارباب حلقه ها برابری می کند. این شاید بهترین نمونه از مضامین محیط زیستی هایائو میازاکی باشد – که در آن تمدن لزوماً شیطانی نیست، اما باید راهی برای همزیستی با طبیعت بیابد، زیرا درگیری های انفجاری آینده هر دو را تهدید می کند. داستان نزدیک به 1000 سال پیش اتفاق می‌افتد، داستان روی آشیتاکا (یوجی ماتسودا)، جنگجویی که بازویش در نبرد با خدای گراز آلوده نفرین می‌شود، متمرکز است. او که در جستجوی درمانی به غرب می رود، خود را گرفتار جنگی بین مردم سخت کوش شهر آهن و قدرت خام دنیای طبیعی می بیند. با اکشن روان، جنبشی، تصاویر اثیری، و روایتی ظریف، Mononoke یک دستاورد بزرگ است – و حتی دوبله انگلیسی زبان خوب است، با ترجمه‌ای که کسی جز نیل گیمن آن را اقتباس نکرده است. این اثر یکی از بهترین فیلم های ژاپنی است.

4. داستان اسباب بازی (1995)

در سطح فنی، تاثیر اولین ویژگی کامل پیکسار را نمی توان دست کم گرفت. این یک جهش رو به جلو برای رسانه است، همانطور که اولین فیلم سفید برفی و هفت کوتوله تقریباً 60 سال پیش از آن ساخته شد – دنیای کاملاً جدیدی از انیمیشن های کاملاً سه بعدی کامپیوتری را باز کرد. با استفاده از فناوری پیشگام استودیو (با همکاری اپل)، Toy Story فقط یک پدیده به خودی خود نبود: آن سبک بصری و رویکرد فیلمسازی تقریباً هر انیمیشن استودیویی بزرگ را برای دهه‌های آینده تغییر داد. اما فراتر از تأثیر لرزه‌ای‌اش، همچنان به‌عنوان نمونه‌ای درخشان از هر کاری که پیکسار به بهترین شکل انجام می‌دهد، ایستاده است – پویایی دینامیت دوست-دو نفره در باز (تیم آلن) و وودی (تام هنکس) دارد؛ احساسات اشیاء یا حیوانات را کشف می‌کند. ؛ یک دنیای تخیلی کامل از به ظاهر روزمره ایجاد می کند؛ و فیلمنامه آن به شدت لایه بندی شده است با شخصیت پردازی و گنگ هایی که برای بزرگسالان به همان اندازه که برای بچه ها کار می کند. دنباله ها ممکن است بزرگتر شوند، اما داستان اسباب بازی اصلی یک انفجار ناب است. از شادی خلاقانه – و هیچ چیز از آن زمان تا به حال یکسان نبوده است.

5. Spider-Man: Into The Spider-Verse (2018)

اگر داستان اسباب‌بازی بزرگ‌ترین جهش رو به جلو برای انیمیشن‌های بلند اصلی از زمان سفید برفی بود، ۲۳ سال دیگر طول کشید تا این سوزن بار دیگر به طرز چشمگیری تغییر کند. اما پس از آن، در Spider-Verse، هویت بصری جاه‌طلبانه‌ای دارد که کاملاً متمایز از هر چیز دیگری است – ترکیب بافت‌های دو بعدی و سه‌بعدی با کاغذ کتاب‌های مصور شکوفا می‌شود، نرخ فریم شخصیت‌های مختلف را در همان صحنه تغییر می‌دهد، و در صحنه می‌روید. انفجار رنگ اسیدی، و تکیه به ویژگی های کارتونی و اغراق آمیز که انیمیشن امکان پذیر می کند. و این قبل از اینکه قهرمان ما، مایلز مورالس (شمیک مور) را ببینید که با مرد عنکبوتی سیاه و سفید نوآر (نیکولاس کیج)، انیمیشن پنی پارکر (کیمیکو گلن)، و اسپایدر هام شبیه لونی تونز، صفحه نمایش را به اشتراک می گذارد. (جان مولانی) همه در یک قاب. این یک فیلم همه جانبه هنر پاپ است، با جزئیات فوق العاده و چشم انداز های نابغه ای که در هر فریمی گنجانده شده است (“Bagel!”). فضاها هنگامی که حواس اسپایدی مایلز وارد می شود، این کار را با رنگ های روانگردان تپنده انجام می دهد. و هنگامی که او در سکانس برجسته “چه خبر است، خطر” در اوج قدرت خود است، صفحه به گونه‌ای برمی‌گردد که در اولین جهش ایمانی او به شهر پایین به نظر می‌رسد که او را در حال صعود به آسمان‌ها می‌بیند. جهان دور او می چرخد دور از جلوه های بصری، شخصیت ها لایه لایه و دوست داشتنی هستند، مایلز خود را یک مرد عنکبوتی بیش از ارزش نشان می دهد، خط داستانی چندجهانی به طرز درخشانی مدیریت می شود، و احساسات عاطفی نیز با دقت کامل فرود می آیند. بعلاوه، با فیل لرد و کریس میلر که وظیفه تهیه کنندگی را بر عهده دارند (لرد فیلمنامه را نیز نوشته است)، مملو از خنده های بلند و خنده دار آنهاست. Spider-Verse در بسیاری از سطوح عالی است، این در حال حاضر یک کلاسیک فوری است – هم به عنوان یک فیلم ابرقهرمانی و هم به عنوان یک شاهکار انیمیشن. این فیلمی است که خیلی جلوتر از بازی است، به نظر می رسد که کاملاً از دنیای دیگری وارد شده است.

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا